گريه داوود را كس نكند حوصله
ناله و افغان كند طي همه فاصله
به رغم مدعياني كه منع عشق كنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست
ياداوود
هو
سايتون سنگينه مولا
كجا رفته اون نگاتون؟
كوچه خيلي وقته مونده
چشم براه قدماتون
جهانيان همه گر منع ميكنند از عشق
من آ ن كنم كه خدا و ند گا ر فر ما يد.
قربو ن همه بچه هاي داوودي.
خيلي جريان دادي جيگر!!!
غم كشت مرا وكس به دادم نرسيد
والله كه در اين شهر مسلماني نيست
آخه ديوونه
ما همه داوودزاه ايم خودتو از برادرات مخفي مي كني
بابا تو ديگه كي هستي؟
بابا چرا اين چنيني؟
آه آه
هر چه مي خواهم غمت را در دلم پنهان كنم
سينه مي گويد كه من تنگ آمدم فرياد كن
خيلي قشنگ بود.
جانا سخن از زبان ما مي گويي
دمت گرم
خيلي باحال بود
بي گناهي كم گناهي نيست در ديوان عشق
يوسف از دامان پاك خود به زندان مي رود
همي امروز و فردا مي كني تو
همي خون بر دل ما مي كني تو
به قربان تو كز امروز و فردا
همي با ما مدارا مي كني تو
عجب عاشق كشي اي شاهد كل
به كار خويش غوغا مي كني تو
اگر خواهي كشي حكم تو حكم است
ز حكم خود چه پروا مي كني تو
مولانا حسن الهي