گرد اين تبعيد بر دامان من مهر تأييدي است بر ايمان من
ناله من نطفه در تبعيد بست زير بار فاستقم پشتم شكست
چون ز شغاف دلم نعره زنم هو و هو بهر تماشاي او سر بنهم كو به كو
چاره زخم دلم جز نبود مهر او كشته مرا لعل آن دلبرك ماه رو
يا داوود